رَجُلُ أَعمال:
صَباحُ
الخَيرِ
يا
سَيِّدَةُ
أَعمال،
هَل
قَد
فَتَحْتِ
حِسابًا
مَصرِفِيًّا
في
البَنکِ
المَرکَزِيِّ؟
بازرگان مرد:
صبح
بخیر
ای
خانم
بازرگان،
آیا
ـ
باز
کردی
حسابی
بانکی
در
بانک
مرکزی؟
سَيِّدَةُ أَعمال:
نَعَم،
فَتَحتُ
حِسابًا
في
البَنکِ
المَرکَزِيِّ
وَالبَنکِ
العَقارِيِّ
وَالبَنکِ
الوَطَنِيِّ
لِتَمویلِ
مَشرُوعِي.
بازرگان زن:
بله،
باز
کردم
حسابی
در
بانک
مرکزی
و
بانک
مسکن
و
بانک
ملی
برای
تأمین
مالی
پروژهام.
رَجُلُ أَعمال:
جَيِّدٌ
جِدًّا،
كَيفَ
تَخطِّطينَ
لِتَسديدِ
دُيونِكِ
وَمَبلَغِ
إيجارِ
المَکتَبِ
الّذي
أُجِرَّ
لَكِ؟
بازرگان مرد:
بسیار
خوب،
چگونه
برنامهریزی
کردهای
برای
تسویه
بدهیهایت
و
مبلغ
اجارهی
دفتر
که
اجاره
داده
شده
است
برای
تو؟
سَيِّدَةُ أَعمال:
عِندي
خُطَّةٌ
اقتِصادِيَّةٌ
تَركِّزُ
عَلَى
زِيادَةِ
القِيمَةِ
المُضافَةِ
وَتَجنُّبِ
إهدارِ
الثَّروَةِ
الوَطَنِيَّةِ.
بازرگان زن:
دارم
یک
برنامه
اقتصادی
که
تمرکز
دارد
بر
افزایش
ارزش
افزوده
و
جلوگیری
از
برباد
دادن
ثروت
ملی.
رَجُلُ أَعمال:
هَل
لَديكِ
أَيُّ
مَعلوماتٍ
عَنِ
سوقِ
عُملَةٍ
صَعبَةٍ
أو
سوقِ
أسهُمٍ؟
بازرگان مرد:
آیا
داری
هیچ
اطلاعاتی
درباره
بازار
ارز
صعب
یا
بازار
سهام؟
سَيِّدَةُ أَعمال:
نَعَم،
أَراقِبُ
سوقَ
عُملَةٍ
صَعبَةٍ
وَسوقَ
أسهُمٍ
وَسوقَ
سَوداءَ
بانتِظامٍ،
وَأَعمَلُ
كَـ
مُدَوِّنِ
تَسويقٍ
لِتَطويرِ
أَسواقٍ
مَحَلِّيَّةٍ
وَإقليمِيَّةٍ
وَعالَمِيَّةٍ.
بازرگان زن:
بله،
رصد
میکنم
بازار
ارز
صعب
و
بازار
سهام
و
بازار
سیاه
را
به
طور
منظم،
و
فعالیت
میکنم
به
عنوان
بلاگر
بازاریابی
برای
توسعه
بازارهای
محلی
و
منطقهای
و
جهانی.
رَجُلُ أَعمال:
مُمتازٌ!
هَل
واجَهتِ
أَيَّ
مَشاكلَ